جمعه و گردش

ساخت وبلاگ

امروز به شوهر جان گفتم دلم می خواد برم میدون نقش جهان.

گفت باشه. عصری با هم رفتیم.​ ​​​​​​حدود یه ساعتی اونجا بودیم.

بعدشم گفتم دلم کباب ترکی می خواد. دیگه پیاده رفتیم سمت

چهارباغ و اونجا کباب ترکی خوردیم.

بعضی وقتا مث امروز، اصلا دلم نمی خواد با کسی بیرون بریم.

شکیب صبح به خواهرش اینا گفته بود که عصری با هم بریم

بیرون اونا هم گفتن باشه.

من خوشم نیومد گفتم دوست دارم خودمون بریم.

گفتم ما که در طول هفته فقط همین جمعه ها رو واسه تفریح

بیرون می ریم دیگه هر بار نباید با خواهرت اینا باشیم.

گفت حالا گفتم بهشون دفعه ی دیگه خودمون می ریم.

که البته من شانس آوردم و اونا گفتن نمی تونن بیان.

پسر خواهرشوهرم چند روز پیش رفته تهران مو کاشته.

یه مقدار جلو موهاش کم پشت شده بود.

دیگه حالش یه ذره نامساعد بود به خاطر قرصایی که بهش دادن.

خلاصه اینکه دوتایی رفتیم. خرید هم کردم. خوش گذشت.

کلافه م...
ما را در سایت کلافه م دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khoonamoon بازدید : 74 تاريخ : دوشنبه 8 اسفند 1401 ساعت: 13:03