تیکه های زندگی

ساخت وبلاگ

خوب شد خونه مون از مادر شوهرم جدا شد.

چپ و راست مهمون میاد خونه ش.

دو سال از این بابت در عذاب بودم واقعا.

هر چند الانم کاملا راحت نیستم. باید هی برم پیششون ​​​​​​

* * * * *

دیروز رفتم شهر همراه گوشی جدید خریدم

گوشی با لبه ی خمیده واقعا یه چیز دیگه س. حس خوبی داره.

* * * * *

از وقتی رفتم میکروبلیدینگ ابرو همراه با خط چم و شیدینگ لب،

دیگه اصلا آرایش نمی کنم.

هر چند همه رو ملایم زدم ولی بازم خوبه. راحت شدم.

رنگ و روح دمید تو چهره م

* * * * *

چقد این روزا که هوا ابری و بارونی بود رو دوس داشتم.

کاش بیشتر بارون بباره. هوا دل انگیز می شه

* * * * *

این مدت از بس از دیجی کالا چیز میز سفارش دادم حسابش از دستم

در رفته! البته همه شم لازم داشتم. چیز الکی نخریدم.

کلا همچنان که گفتم خرید کردن خیلی حس خوبی داره.

* * * * *

قرار بود دوشنبه بریم تهران که از اون ور با خواهر شوهرم

که رفته خونه ی دختر عموش، با هم بریم خونه ی اون خواهر شوهرم.

واسه خودمون بچرخیم و بگردیم و خوش بگذرونیم.

ولی کاشف به عمل اومد که خواهر شوهر تهرانیم کلهم اجمعین

خانواده ش سرما خوردن یا کرونا گرفتن دقیق نمی دونم.

دیگه اون یکی خواهر شوهرم هم دست از پا دراز تر برگشت اصفهان.

* * * * *

دیروز و پریروز نتونستم تمرین کنم. هی تو فکرش بودم که دیر نشه.

دیشب خواب دیدم رفتم کلاس، بعد استاد گفت بیا برای یه جمع

درستو اجرا کن. منم هیچی بلد نبودم.

حالا استادم کی بود؟ شهرام شب پره ​​​​​​

دلیلشم نمی دونم چرا اون!

کلافه م...
ما را در سایت کلافه م دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khoonamoon بازدید : 263 تاريخ : دوشنبه 13 فروردين 1403 ساعت: 18:21