مثل اونه؟

ساخت وبلاگ

این چند روزه هر کاری کردم کامبیز بیخیال نشد. می گه با تو بودن برام حس قشنگیه

که می خوام به دستش بیارم. منم از تکرار دوباره ی پنج سال پیش می ترسم.

بهش گفتم شرایطش مشابه یه موقعیتی هست که چند سال پیش داشتم.

یه ذره براش توضیح دادم شباهت ها رو. فکر کردم پیگیر نمی شه دیگه.

شوکه شد ولی پا پس نکشید. گفت بهش فرصت بدم نشون بده که اون می تونه

سر حرفش بمونه. دیدم فایده نداره پا شدم رفتم دیدنش.

تو این حین و بین بگو چی فهمیدم. ساکن اینجاست ولی اصفهانیه

اینو که گفت من شوکه شدم. یعنی آخرین شباهت هم باید رو می شد؟

ذهنم رفت سمت مقایسه ش با حامد.

حامد قدش بلنده. من فک کنم تا زیر چونه ش می رسیدم. ولی کامبیز همقد خودمه.

پوست حامد روشنه. کامبیز یه ذره بفهمی نفهمی سبزه س.

حامد ریش نمی ذاره. فقط ته ریش داشت گاهی. کامبیز ریش مدل دار داره.

حامد همیشه موهاشو به سمت بالا شونه می کنه، کامبیز موهاشو مدل می ده.

حامد موقع حرف زدن حرف های "ش" و "چ" رو خفیف می زنه، کامبیز حرف های "س" و "ز" رو.

خندیدن حامد رو دوست داشتم. خندیدن کامبیز هم بامزه س.

حرف که می زدم باهاش، از بالای تی شرت مشکی رنگی موهای سینه ش معلوم بود.

نگاش نکردم اول. ولی دلم می خواست واکنشم رو بدونم. وقتی حواسش نبود یه نگاه گذرا

انداختم. هیچ حسی بهم دست نداد. حالا اگه حامد بود...

با ولع جلوی چشم خودش بهشون خیره می شدم، بعد فرصت گیرم می اومد کنج خلوت

خیابون می پریدم بوسشون می کردم. دو بار این کارو کردم

تازه یه دونه شم با لبم جدا شد تو خیابون پیچیدمش تو یه دستمال کاغذی آوردمش.

دارمش هنوز. دلم تنگ شد. لعنتی. لعنتیییییییییییییییییییی

داشتم از کامبیز می گفتم. نتونستم قانعش کنم. واسه خودش تماس می گیره هر روز.

پیام می ده. جوابشو می دم کم و بیش. نمی دونم. شاید اصرار هاش نتیجه داد.

شایدم هیچ وقت نتونم بپذیرمش.

فقط آرزو می کنم این وسط دلی نشکنه

کلافه م...
ما را در سایت کلافه م دنبال می کنید

برچسب : اونه؟, نویسنده : khoonamoon بازدید : 108 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 4:54