کلافه م

متن مرتبط با «خواب» در سایت کلافه م نوشته شده است

بازم مشکل خواب

  • نمی دونم چیکار کنم. همچنان با خوابیدن مشکل دارم. از این طرف زوری خوابم می بره، از اون طرف یه مورچهاز کنارم رد شه بیدار می شم.گاهی هم اونقدر خوابم میاد که می خوام بمیرم ولی خوابم نمی بره. یعنی بین خواب و بیداری سرگردونم. بعد درست موقعی که می خواد خوابم ببره یهو چشمام وا می شهو دیگه تمام. دیگه مدتیه از وقتی می خوابم تا موقعی که پا می شم یه ریز خواب می بینم. خوابای بی سر و ته. خواب آدمایی که قرن هاست نه دیدمشون، نه بهشون فکر کردم. چطوری میان تو خوابم نمی دونم. راستی حالا اینو گفتم یادم افتاد چند وقت پیش یه بارم خوابحامد رو دیدم. توی خواب نشسته بودیم با شکیب فیلم می دیدیم، بعد یک ازبازیگرای اون فیلم حامد بود ​​​​​​جزئیات خوابه رو یادم نیست حالا.ولی می دونم مدت ها بود حامد رو یادم نبود.می گن آدم چیزایی رو توی خواب می بینه که بازتاب روزمرگی هاشه. ولی همیشه هم صدق نمی کنه این حرف.دیشب هم باز خواب یکی از همکلاسیامو دیدم که سه هزار سالاز آخرین دیدارمون می گذره. واقعاً فراموشش کرده بودم. خلاصه که خوابیدنم مث آدمیزاد نیست. بخوانید, ...ادامه مطلب

  • باید زودتر بخوابم

  • خوابم نمیاد. واسه خودم همینطوری توی گوشی می چرخم.  آقای همسر خواب تشریف دارن. یه جا هم بند نیست همه ش می چرخه. حالا من بخوابم, تا صبح به زور دو بار جا به جا بشم. ولی شوهر جان نهایتا ده دقیقه بی حرکت بمونه.  بگیرم بخوابم,. باز صبح مادر شوهر می گه تو تا 11 خوابی فردا چطور می خوای به کارات برسی , ...ادامه مطلب

  • بگیرم بخوابم

  • خوابم میاد ولی نمی دونم چرا نمی خوابم  امروز بیرون یه خرگوش دیدم قد خودم بود. ولی یاد خرگوشکم افتادم. دلم براش تنگ شده  چرا مواظبش نبودم  دو خط می نویسم چهار مشت از شکیب می خورم  از بس تو خواب تکون می, ...ادامه مطلب

  • همچین خوابم میاد

  • دیروز و امروز شدید شلوغ بودم. بخصوص امروز. ساعت 8 و نیم صبح راه افتادیم سمت اهواز. ساعت 12 ظهر تا 9 شب جلسه بودیم. اونم با این گرمای خدا نشناس اهواز که کولر هم نمی کشید. دیگه 12 و خورده ای بود رسیدیم خونه. همچین خوابم میاد. خوب شد فردا صبح رو خالی کردم. بگیرم سیر بخوابم واسه خودم  ,همچین,خوابم,میاد ...ادامه مطلب

  • خوابم نمیاد

  • خیلی به گذشته فکر نمی کنم. اما امشب واقعا دلم گرفته. که البته سعی کردم با فیلم و سریال دیدن حواس خودمو پرت کنم. گاهی دلم براش تنگ می شه. ولی یادم نمی ره اون شب بهم گفت براش مثل یه بار روی دوشش بودم. در واقع هیچ کدوم از اون حرفا رو یادم نمی ره. دیگه حاضر نیستم همچین حرفایی بشنوم. و هرگز هم شخصیتم رو , ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها