کلافه م

متن مرتبط با «کدخدا» در سایت کلافه م نوشته شده است

کره الاغ کدخدا

  • همسایه ی طبقه بالامون یه دختر کوچیک سه چهار ساله داره. این بچه از صبح تا نصف شب، در حال دویدن و بپر بپر کردنه. بعد صدای پاش به شکل ضربه های خیلی بدی از سقف شنیده می شه. یه بار که داشت باز بپر بپر می کرد، ناخودآگاه این شعر اومد تو ذهنم:کره الاغ کدخدا، یورتمه می رفت تو کوچه هااز اون روز اسم دختره رو گذاشتم کره الاغ کدخدا. امشب باز صدای صدای یورتمه رفتن کره الاغ کدخدا می اومد. خیلی زیاد. بیشتر از همیشه. جوری که واقعا اعصابم خورد شد. اونقدر که خواستم پاشم برم بالا پشت بوم و هی بپر بپر کنم رو سرشون. بعد اگه باباش اومد بالا که ببینه چه خبره، بگم این صداییهکه هر روز خدا ما داریم از شما می شنویم.بعد یه چیز بهتر به ذهنم رسید. پاشدم رفتم تلویزیون رو روشن کردم و موزیک گذاشتم.صداشم تا جایی که می شد بالا بردم. خودمم باهاش می خوندم. یه کم بعد دیدم بالاییا خفه شدن. فک کنم فهمیدن.اگه بازم کره الاغ کدخدا بخواد یورتمه بره، بازم تکرارش می کنم. انگار اعصاب دارم. بخوانید, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها